نظریۀ بازیهای زبانی، روش فکری-فلسفی است که میراث ویتگنشتاین است و فیلسوفان پستمدرنِ مانند ژان فرانسوا لیوتار از آن الهام گرفتهاند. ویتگنشتاین دوم وظیفۀ زبان را تصویرگری معنا نمیدانست. وی معتقد بود که باید به کارکردهای زبان توجه کرد. از نظر وی هر زبانی کارکرد ویژهی خود را دارد، زبان علم کارکرد خاصّ خود را و زبان دین کارکرد منحصر به فرد خود را دارد. برایناساس، نمیتوان با زبان علم گزارههای دینی را درک کرد. لیوتار نیز معتقداست که هیچ بازی زبانی فراگیری که بتواند بازیهای دیگر را درک و ارزیابی کند وجود ندارد. با توجه به این که نظریهی مزبور یکی از تأثیرگذارترین نظریات در باب کارکرد زبان است؛ این نوشتار در تلاش است که با روش توصیفی-تحلیلی به نقد و بررسی این نظریه از منظر اندیشۀ اسلامی بپردازد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که برخلاف نظریهی بازیهای زبانی که فقط به کارکرد زبان توجه کرده است، در اندیشهی اسلامی، اما زبان حامل معنا نیز میباشد.