روش‌شناسی و بنیادهای نظری مدرنیته و روشنگری در فلسفۀ فرانسیس بیکن

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تهران مرکزی

2 دانشجوی دکترای اندیشه معاصر مسلمین جامعة المصطفی العالمیة

چکیده

این نوشتار روش‌شناسی و بنیادهای نظری مدرنیته را در فلسفه‌ی فرانسیس بیکن به‌‌خوانش گرفته است. روش‌شناسی بیکن، تجربی و مبتنی بر مشاهده و آزمون است. او در تقابل با منطق و روش قیاسیِ ارسطو، منطق و روش جدید ارائه داد که به روش استقرایی معروف است. «استقراگرایی» به‌مثابه‌ یک پارادایم، سرآغاز انقلاب علمی بیکن است، ازاین‌رو، وی، از بنیانگذاران روش‌شناسی، علم مدرن و فلسفه‌ی تجربی محسوب می‌شود. تأکید بر سوبژکتیویزم و علم واقعی/ کاربردی، فلسفه‌ی بیکن را سوژه‌محور، تجربی و اومانیستی، و او را در زمره‌ی نیاکان جنبش روشنگری قرار داده است. تئوری «دانش قدرت است»، مهم‌ترین و تأثیرگذارترین آموزه‌ی بیکن در پیوند معرفت با قدرت است و یگانگی دانایی و توانایی را می‌رساند. موضوع مهم دیگر، اما مسئله «بت‌های ذهنی» یعنی همان تصورات دروغینِ عارضِ بر ذهن است که موانع پیشرفت علم و زمینه‌ی خطاهای ذهن و اندیشه را فراهم می‌آورند. مهم‌ترین یافته‌های این مقاله که به ‌روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، سوبژکتیویته‌ و نقش زیربنایی بت‌های ذهنی، در جامعه‌شناسی معرفت و مسئله مهم کشفِ حقیقت و تفسیر و تسخیرِ طبیعت است.

کلیدواژه‌ها