جستار حاضر در حقیقت خوانشی است از یک نسبت و برآمده از این پرسش: چیست نسبت فارابی با یونان و اکنوناش؟ فارابی در مطالعهی فلسفهی یونانی اُنتولوژی را بهعنوان یگانه پایدیای جدّی عقل دریافته است، و از این دریافت، اُنتولوژی به اکنونیّت او بدل میشود. اُنتولوژی بهمثابهِ اکنونیّتِ فارابی در سه ایستار مورد بررسی قرار گرفته است: ۱) پرسش از وجود مهمترین تجربهی عقل در تفکّر فلسفیِ یونان است؛ ۲) نهضت ترجمه در آیینهی کوشش فارابی مواجههای است با تجربهی مذکور، درونیسازی و بسط آن؛ ۳) فارابی به اُنتولوژی در مقام اکنونیّتاش میاندیشد و به بسطِ عمدهترین قلمروهای آن در روحِ فرهنگِ خویش به نوشتار آغاز مینماید.