دانشجوی دکترای فلسفه اسلامی جامعة المصطفی العالمیة
چکیده
در این مقاله بحث هنر و زیبایی با تأکید بر آثار افلاطون و مفسران و شارحان آثار او در پرتو نظام فلسفی خاص این فیلسوف، بررسی شده است. افلاطون مبتنی بر ملاحظات هستیشناختی و نیز دغدغههای اخلاقی، برخی از انواع هنر را مردود اعلام کرده، و صاحب آنها را محترمانه از مدینه بیرون رانده است. او با اینکه به بهانه پاسداشت اخلاق عمومی و نیز به دلیل چند مرحله دور بودن هنر از حقیقت، برخی اصناف شاعران و هنرمندان را از آرمانشهر رؤیایی خود اخراج کرده است، ولی اگر نیک تأمل کنیم درمییابیم که وی با بصیرت نافذ خود کارکرد رسانگی هنر و تأثیر شگرف آن بر افکار عمومی را بسیار زودهنگام کشف کرده و به همین دلیل با حضور شاعران در مدینه فاضله، سر ستیز داشته است. برای یافتنِ جوابِ «زیبایی چیست؟»، به عزم شناسایی راز زیبایی و فهم سرّ آن، برخی از آثار افلاطون بررسی شده است. در جستجو از «زیبای دشوار» این نتیجه به دست آمد که از دید افلاطون زیبایی شکُوهِ حقیقت است. هر آنچه نیک است زیبا است. زیبایی، نیکی و حقیقت، بیان سهگانه از یک امر یا سه ضلع تشکیل دهندۀ یک امر مطلق است. زیبایی حقیقی از هرگونه وابستگی و نسبیت بری و همیشه، هرجا، برای هرکس از هرجهت زیبا است. موجودات زیبا از آن جهت زیبایند که بهرهای از زیبایی حقیقی دارند. به لطف زیبایی حقیقی است که دیگر موجوداتِ زیبا، زیبا و دلربا شدهاند.